انوری:مرا مرنجان کایزد ترا برنجاند ز من مگرد که احوال تو بگرداند
❈۱❈
مرا مرنجان کایزد ترا برنجاند
ز من مگرد که احوال تو بگرداند
در آن مکوش که آتش ز من برانگیزی
که آب دیدهٔ من آتش تو بنشاند
❈۲❈
اگر ندانی حال دلم روا باشد
خدای عز و جل حال من همی داند
مرا به بندگی خود قبول کن زان پیش
که هرکه دیده مرا بندهٔ تو میخواند
❈۳❈
مباش ایمن بر حسن و کامرانی خویش
که هرچه گردون بدهد زمانه بستاند
کامنت ها