گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

انوری:آن شوخ دیده دیده چو بر هم نمی‌زند دل صبر پیشه کرد و کنون دم نمی‌زند

❈۱❈
آن شوخ دیده دیده چو بر هم نمی‌زند دل صبر پیشه کرد و کنون دم نمی‌زند
زو صد هزار زخم جفا دارم و هنوز چون دست یافت زخم یکی کم نمی‌زند
❈۲❈
گه گه به طعنه طال بقایی زدی مرا واکنون چو راه دل بزد آنهم نمی‌زند
کی دست دل کنون در شادی زند ز عشق الا به دست او در یک غم نمی‌زند
❈۳❈
یارب چه فتح باب بلایی است آن کزو یک ابر دیده نیست کزو نم نمی‌زند
چشمش کدام زاویه غارت نمی‌کند زلفش کدام قاعده بر هم نمی‌زند
❈۴❈
القصه در ولایت خوبی به کام دل زد نوبتی که خسرو عالم نمی‌زند

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۲۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها