انوری:ای شده از رخ تو تاب قمر وی شده از لب تو آب شکر
❈۱❈
ای شده از رخ تو تاب قمر
وی شده از لب تو آب شکر
از رخ و زلف خویش در عالم
فتنهای در فکندی ای دلبر
❈۲❈
چهره پنهان مکن که در خوبی
چون تو صاحب جمال نیست دگر
عاشقان ترا بدین اومید
تا ببینندت ای پری پیکر
❈۳❈
در هوای تو ماندهاند به درد
چهره پر خون و سینه پر اخگر
نیست چون انوری یکی عاشق
با لب خشک و با دو دیدهٔ تر
کامنت ها