گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

انوری:بیا که با سر زلف تو کارها دارم ز عشق روی تو در سر خمارها دارم

❈۱❈
بیا که با سر زلف تو کارها دارم ز عشق روی تو در سر خمارها دارم
بیا که چون تو بیایی به وقت دیدن تو ز دیدگان قدمت را نثارها دارم
❈۲❈
بیا که بی‌رخ گلرنگ و زلف گل بویت شکسته در دل و در دیده خارها دارم
بیا که در پس زانو ز چند روز فراق هزار ساله فزون انتظارها دارم
❈۳❈
چو آمدی مرو از نزد من که در همه عمر به بوسه با لب لعلت شمارها دارم
نه جور بخت من و روزگار محنت تو ذخیره‌های بسی روزگارها دارم
❈۴❈
مرا ز یاد مبر آن مبین که در رخ و چشم ز گوش و گردن تو یادگارها دارم
خطاست اینکه همی گویم این طمع نکنم که دست‌برد طمع چند بارها دارم
❈۵❈
قرارهای مرا با تو رنگ و بویی نیست که با زمانهٔ اینها قرارها دارم
زکار خویش تعجب همی کنم یارب چو ناردان فروبسته کارها دارم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۹۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

کسرا
2016-07-16T16:36:26
واقعا زیباست
امیرالملک
2023-07-16T01:42:38.2506263
مصرع اول شاهکار است. عمیق و جای افتاده، بی تکلف در روزگاری انگار بر سر همه زبانها بوده: حسن مؤدب گفت چون آوازه شیخ بوسعید بشنیدم به مجلس او رفتم. چون چشم شیخ بر من افتاد گفت: بیا که با سر زلف تو کارها دارم.
امیرالملک
2023-07-16T06:27:31.6827857
با کسی شمار داشتن ؛ محاسبه و پرسش و حساب داشتن :دل بردی و تن زدی همان بودمن با تو بسی شمار دارم . سعدی