گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

انوری:داری خبر که در غمت از خود خبر ندارم وز تو به جز غم تو نصیبی دگر ندارم

❈۱❈
داری خبر که در غمت از خود خبر ندارم وز تو به جز غم تو نصیبی دگر ندارم
هستم به خاک‌پای و به جان و سرت به حالی کامروز در غم تو سر پای و سر ندارم
❈۲❈
منمای درد هجر از این بیشتر که دانی از حد گذشت و طاقت ازین بیشتر ندارم
دردا که بر امید وصال تو در فراقت از من اثر نماند و ز وصلت اثر ندارم
❈۳❈
ای جان و دل ببرده و در پرده خوش نشسته هان تا ز روی راز نهان پرده برندارم
اشک چو سیم دارم و روی چو زر ازین غم کاندر خور جمال و رخت سیم و زر ندارم
❈۴❈
دارم ز غم هزار جگر خون و انوری را شب نیست تا به خون جگر دیده تر ندارم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۰۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها