گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

انوری:بیا ای راحت جانم که جان را بر تو افشانم زمانی با تو بنشینم ز دل این جوش بنشانم

❈۱❈
بیا ای راحت جانم که جان را بر تو افشانم زمانی با تو بنشینم ز دل این جوش بنشانم
ز حال دل که معلومست که هم این بود و هم آن شد بگویم شمه‌ای با تو ترا معلوم گردانم
❈۲❈
به دندان مزد جان خواهی که آیی یک زمان با من گواه آری روا باشد حریف آب دندانم
مرا گویی چه داری تو که پیش من کشی آنرا چه دارم هرچه دارم من نشاید آن ترا دانم
❈۳❈
یکی دریای خون دانم که آنرا دیده می‌گویم یکی وادی غم دانم که آنرا دل همی خوانم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۲۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها