گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

انوری:تا نپنداری که دستان می‌کنم اینکه از دست تو افغان می‌کنم

❈۱❈
تا نپنداری که دستان می‌کنم اینکه از دست تو افغان می‌کنم
کارم از هجران به جان آورده‌ای جان خوشست این ناخوشی زان می‌کنم
❈۲❈
دوستی گویی نه از دل می‌کنی راست می‌گویی که از جان می‌کنم
نفی تهمت را اگر دشوار عشق پیش هرکس بر دل آسان می‌کنم
❈۳❈
بی‌لب و دندان شیرین تو صبر از بن سی و دو دندان می‌کنم
بر من از خورشید هم پیداترست کان به گل خورشید پنهان می‌کنم
❈۴❈
دامن از من درمکش تا هر دمت رشوتی نو در گریبان می‌کنم
زر ندارم لیکن از دریای طبع هر زمانت گوهرافشان می‌کنم
❈۵❈
اهل شو در عشق تا چون انوریت جلوهٔ اهل خراسان می‌کنم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۲۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها