انوری:ای برده دل من و جفا کرده بافرقت خویشم آشنا کرده
❈۱❈
ای برده دل من و جفا کرده
بافرقت خویشم آشنا کرده
آخر به جفا مرا بیازردی
در اول دوستی وفا کرده
❈۲❈
روی از تو بتا چگونه گردانم
پشت از غم عشق تو دو تا کرده
هر روز مرا هزار بد گویی
من بر تو هزار شب دعا کرده
❈۳❈
ای رنج فراق روی و موی تو
جان ودل من ز من جدا کرده
وانگه من مستمند بیدل را
در محنت عاشقی رها کرده
کامنت ها