انوری:گرد ماه از مشک خرمن میزنی واتش اندر خرمن من میزنی
❈۱❈
گرد ماه از مشک خرمن میزنی
واتش اندر خرمن من میزنی
پردهٔ شب را بدین دوری چرا
بر فراز روز روشن میزنی
❈۲❈
من ز سودای تو بر سر میزنم
تو نشسته فارغ و تن میزنی
ای ببردستی بطراری ز من
من ندانستم که این فن میزنی
❈۳❈
آستین بشکردهای بر کشتنم
طبل خود در زیر دامن میزنی
تیر مژگان را بگو آهستهتر
کو نه اندر روی دشمن میزنی
❈۴❈
بوسهای من بر کف پایت دهم
مدتی آن بر سر من میزنی
کامنت ها