انوری:ناز از اندازه بیرون میکنی وز جگر خوردن دلم خون میکنی
❈۱❈
ناز از اندازه بیرون میکنی
وز جگر خوردن دلم خون میکنی
هرچه من از سرکشی کم میکنم
در کلهداری تو افزون میکنی
❈۲❈
ماه رخسارت نه بس در میغ هجر
نیز با این جور گردون میکنی
چون به یک نوع از جفا تن دردهیم
تازه صد نوع دگرگون میکنی
❈۳❈
اینت دستی کاندرین بازی تراست
نیک خار از پای بیرون میکنی
هر زمان گویی که من نیک آورم
این سخن باری بگو چون میکنی
❈۴❈
در حساب انوری هرگز نبود
کز تو این آید که اکنون میکنی
کامنت ها