گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

انوری:خه مرحبا و اهلا آخر تو خود کجایی احوال ما نپرسی نزدیک ما نیایی

❈۱❈
خه مرحبا و اهلا آخر تو خود کجایی احوال ما نپرسی نزدیک ما نیایی
ما خود نمی‌شویمت در روی اگرنه آخر سهلست اینکه گه‌گه رویی بما نمایی
❈۲❈
بی‌خرده راست خواهی گرچه خوشت نیاید بدخوی خوبرویی بیگانه آشنایی
گفتم غمت بکشتم گفتا چه زهره دارد غم آن قدر نداند کاخر تو آن مایی
❈۳❈
الحق جواب شافی اینک چنینت خواهم دادی به یک حدیثم از دست غم رهایی
گویی بدان میارم کز بد بتر کنم من من زین سخن نه لنگم تو با که در کجایی
❈۴❈
نه برگ این ندارم هان خیر می چگویی نی دست آن نداری هین زود می چه پایی
گر انوری نباشد کم گیر تیره‌روزی تو کار خویش می‌کن ای جان و روشنایی

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۱۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

امیرالملک
2023-05-10T01:28:15.9445077
شش جمله/شبه جمله در یک مصرع: نی؟! دست آن نداری؟! هین! زود! می چه پایی! دست چیزی داشتن: توانایی کاری داشتن پاییدن: درنگ و توقف کردن