انوری:هیچ دانی ارشدالدین کز کف و طبع تو دوش من چه شربتهای آب زندگانی خوردهام
❈۱❈
هیچ دانی ارشدالدین کز کف و طبع تو دوش
من چه شربتهای آب زندگانی خوردهام
آن ندانم تا تو چون پروردهای آن قطعه را
این همی دانم که من زان قطعه جان پروردهام
❈۲❈
گرچه ایمانم بدان خاطر قوی بوده است و هست
راستی به دوش ایمانی دگر آوردهام
تا تو تعیین کردهای یعنی که شعر تست شعر
پارهای بر گفتهٔ خود اعتمادی کردهام
❈۳❈
نام من گسترده شد یکبارگی از نظم تو
ای مزید آورده بر نامی که من گستردهام
کامنت ها