انوری:به حمد و ثنا چون کنم رای نظمی نه دشوار گویم نه آسان فرستم
❈۱❈
به حمد و ثنا چون کنم رای نظمی
نه دشوار گویم نه آسان فرستم
ولیکن به حامی جناب حمیدی
اگر وحی باشد هراسان فرستم
❈۲❈
ز فضل و هنر چیست کان نیست او را
بگو تا مرا گر بود آن فرستم
همی شرم دارم که پای ملخ را
سوی بارگاه سلیمان فرستم
❈۳❈
همی ترسم از ریشخند ریاحین
که خار مغیلان به بستان فرستم
من و قطرهای چند سوئر سباعم
چه گویی که بر آب حیوان فرستم
❈۴❈
من و ذرهای چند خاک زمینم
چه گویی که بر چرخ کیوان فرستم
به آبان گر از نکهت میوه بادی
نسیمی بدزدم به نیسان فرستم
❈۵❈
چه فرمایی از صدمت سنگ و آهن
درخشی به خورشید رخشان فرستم
همهٔ روضهٔ من حشیش است یکسر
شوم دسته بندم به رضوان فرستم
❈۶❈
همه لقمهای نیست بر خوان طبعم
کز آن زلهای پیش لقمان فرستم
کرا گرد دامن سزد گوی گردون
برش تحفهگوی گریبان فرستم
❈۷❈
کسی را که نوباوهٔ وحی دارد
بقایای وسواس شیطان فرستم
سخن هست فرزند جانم ولیکن
خلف مینیاید مگر جان فرستم
❈۸❈
نه شعرست سحرست از آن مینیارم
که نزدیک موسی عمران فرستم
غرض زین سخن چیست تا چند گویم
فلان را همی پیش بهمان فرستم
❈۹❈
به معبود طیان و ممدوح حسان
اگر ژاژ طیان به حسان فرستم
بهانه است این چند بیت ارنه حاشا
که من زیره هرگز به کرمان فرستم
❈۱۰❈
فرستاده شد گرچه نیکو نباشد
که زنگار آهن سوی کان فرستم
ز کم دانشی گاو گردون چوبین
بر شیر گردون گردان فرستم
❈۱۱❈
وگرنه چرا با چو رستم سواری
چنین خر سواری به میدان فرستم
کامنت ها