گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

انوری:دی مرا عاشقکی گفت غزل می‌گویی گفتم از مدح و هجا دست بیفشاندم هم

❈۱❈
دی مرا عاشقکی گفت غزل می‌گویی گفتم از مدح و هجا دست بیفشاندم هم
گفت چون گفتمش آن حالت گمراهی رفت حالت رفته دگر باز نیاید ز عدم
❈۲❈
غزل و مدح و هجا هرسه بدان می‌گفتم که مرا شهوت و حرص و غضبی بود بهم
این یکی شب همه شب در غم و اندیشهٔ آن کز کجا وز که و چون کسب کنم پنج درم
❈۳❈
وان دگر روز همه روز در آن محنت و بند که کند وصف لب چون شکر و زلف به خم
وان سه دیگر چو سگ خسته تسلیش بدان که زبونی به کف آرم که ازو آید کم
❈۴❈
چون خدا این سه سگ گرسنه را حاشاکم باز کرد از سر من بندهٔ عاجز به کرم
غزل و مدح و هجا گویم یارب زنهار بس که با نفس جفا کردم و با عقل ستم
❈۵❈
انوری لاف زدن سیرت مردان نبود چون زدی باری مردانه بیفشار قدم
گوشه‌ای گیر و سر راه نجاتی بطلب که نه بس دیر سر آید به تو بر این دو سه دم

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۳۶۶ - در عزلت و قناعت و جواب سائلی که از حکیم قصهٔ شعر گفتنش پرسید گوید

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

غبار
2015-12-20T09:51:47
برای درک تناقضات و ثنویت های انوری که در این قطعه بی معنایش، فوران کرده به سخنان بلند استاد سخن جناب آقای دکتر شفیعی در کتاب مفلس کیمیا فروش رجوع شود تا سیه روی شود این انوری پر غل و غش.
افسانه چراغی
2021-10-30T13:55:51.22624
باید "زلف بِخم" نوشته شود "به" در اینجا صفت‌ساز است به معنی خمیده.