انوری:مرا دی یاسمن پیغام دادست به تو ای صاحب و صدر یگانه
❈۱❈
مرا دی یاسمن پیغام دادست
به تو ای صاحب و صدر یگانه
ز هر نوعی سخن گفتست پنهان
غرض را درج کرده در میانه
❈۲❈
چه فرمایی کنون پیغام او را
به سمع تو رساند بنده یانه
مرا گفتست فردا کاتش صبح
زند از کورهٔ مشرق زبانه
❈۳❈
بگو او را که میگوید فلانی
که ای خلقت چو جودت بیکرانه
چو در سالی مرا ده روز افزون
نباشد نوبت از گشت زمانه
❈۴❈
پس از ده روز خود تاخیر کردم
شوم تا سال دیگر آفسانه
کنون درخواستی دارم ز خلقت
همانا ناورد با من بهانه
❈۵❈
دو روزک نیز در صحن چمن آی
بگو تا مطرب آرند و چغانه
به زیر سایهٔ گل شادمان باش
مرا از لطف خود کن شادمانه
❈۶❈
چون من بهر تو آیم خوب نبود
من اندر باغ و تو در تاب خانه
کامنت ها