انوری:از تو بریدن صنما روی نیست زانکه چو رویت به جهان روی نیست
❈۱❈
از تو بریدن صنما روی نیست
زانکه چو رویت به جهان روی نیست
تا تو ز کوی تو برون رفتهای
کوی تو گویی که همان کوی نیست
❈۲❈
گرچه غمت کرد چو مویی مرا
فارغم از عشق تو یک موی نیست
روی ترا ماه نگویم از آنک
ماه چو آن عارض دلجوی نیست
❈۳❈
زلف ترا مشک نخوانم از آنک
مشک بدان رنگ و بدان بوی نیست
چون لب تو بادهٔ خوش رنگ نه
چون رخ تو لالهٔ خود روی نیست
❈۴❈
زلف تو چوگان و دلم گوی اوست
کیست که چوگان ترا گوی نیست
طعنهٔ بدگوی نباشد زیانش
هرکه ورا دلبر بدخوی نیست
❈۵❈
انوری از خوی بد تست خوار
از سخن دشمن بدگوی نیست
کامنت ها