انوری:ای رفته به فرخی و فیروزی باز آمده در ضمان بهروزی
❈۱❈
ای رفته به فرخی و فیروزی
باز آمده در ضمان بهروزی
از لالهٔ رمح و سبزهٔ خنجر
در باغ مصاف کرده نوروزی
❈۲❈
چون تیر نهاده کار عالم را
یک ساعته در کمان تو کوزی
تو ناصر دینی و ازین معنی
یزدان همه نصرتت کند روزی
❈۳❈
در حمله درندهای و دوزنده
صف میدری و جگر همی دوزی
پروانه سمندر ظفر باشد
چون مشعلهٔ سنان برافروزی
❈۴❈
فرزین بنهی به عرصه رستم را
آنجا که به لعب اسب کین توزی
صد شه به پیادهای براندازد
آنرا که تو بازیی درآموزی
❈۵❈
میساز به اختیار من بنده
تا خرمن فتنها همی سوزی
ای روز مخالفانت شب گشته
میخور به مراد دل شبانروزی
کامنت ها