انوری:پیشی ز هنر طلب نه از مال اکنون باری که میتوانی
❈۱❈
پیشی ز هنر طلب نه از مال
اکنون باری که میتوانی
هان تا به خیال بد چو دونان
در حال حیوة این جهانی
❈۲❈
افزون نکنی برانچه داری
قانع نشوی بدانچه دانی
مشغول مشو به تن نه اینی
فارغ منشین ز جان نه آنی
❈۳❈
گر جانت به علم در ترقی است
آنک تو و ملک جاودانی
ورنه چو به مرگ جهل مردی
هرگز نرسی به زندگانی
❈۴❈
دانی چه قیاس راست بشنو
بر خود چه کتاب عشوه خوانی
زین سوی اجل ببین که چونی
زان سوی اجل چنان بمانی
کامنت ها