انوری:از بس که کشیدم از تو بیداد از دست تو آمدم به فریاد
❈۱❈
از بس که کشیدم از تو بیداد
از دست تو آمدم به فریاد
فریاد از آن کنم که آمد
بر من ز تو ای نگار بیداد
❈۲❈
داد از دل پر طمع چه دارم
بر خیر چرا کنم سر از داد
مردی چه طلب کنم ز آتش
نرمی چه طلب کنم ز پولاد
❈۳❈
شادی ز دل منست غمگین
در عشق تو ای بت پریزاد
هرگز دل من مباد بیغم
گر تو به غم دل منی شاد
❈۴❈
من جان و جهان به باد دادم
ای جان جهان ترا بقا باد
کامنت ها