انوری:عشقم این بار جهان بخواهد برد برد نامم نشان بخواهد برد
❈۱❈
عشقم این بار جهان بخواهد برد
برد نامم نشان بخواهد برد
در غمت با گران رکابی صبر
دل ز دستم عنان بخواهد برد
❈۲❈
موج طوفان فتنهٔ تو نه دیر
عافیت از جهان بخواهد برد
نرگس چشم و سرو قامت تو
زینت بوستان بخواهد برد
❈۳❈
رخ و دندان چو مه و پروینت
رونق آسمان بخواهد برد
با همه دل بگفتهام که مرا
غم عشق تو جان بخواهد برد
❈۴❈
من خود اندر میانه میبینم
که زمان تا زمان بخواهد برد
چه کنم گو ببر گر او نبرد
روزگار از میان بخواهد برد
❈۵❈
در بهار زمانه برگی نیست
که نه باد خزان بخواهد برد
انوری گر حریف نرد این است
ندبت رایگان بخواهد برد
کامنت ها