گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

انوری:حلقهٔ زلف تو بر گوش همی جان ببرد دل ببرد از من و بیمست که ایمان ببرد

❈۱❈
حلقهٔ زلف تو بر گوش همی جان ببرد دل ببرد از من و بیمست که ایمان ببرد
در سر زلف تو جز حلقه و چین خاصیتی است که همی جان و تن و دین و دلم آن ببرد
❈۲❈
خود دل از زلف تو دشوار توان داشت نگاه که همی زلف تو از راه دل آسان ببرد
از خم زلف تو سامان رهایی نبود هیچ دل را که همی سخت به سامان ببرد
❈۳❈
عشق زلف تو چو سلطان دلم شد گفتم کین مرا زود که از خدمت سلطان ببرد
برد از خدمت سلطانم از آن می‌ترسم که کنون خوش خوشم از طاعت یزدان ببرد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۷۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها