گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

انوری:ای غارت عشق تو جهان‌ها بر باد غم تو خان و مان‌ها

❈۱❈
ای غارت عشق تو جهان‌ها بر باد غم تو خان و مان‌ها
شد بر سر کوی لاف عشقت سرها همه در سر زبان‌ها
❈۲❈
در پیش جنیبت جمالت از جسم پیاده گشته جان‌ها
در کوکبهٔ رخ چو ماهت صد نعل فکنده آسمان‌ها
❈۳❈
نظارگیان روی خوبت چون در نگرند از کران‌ها
در روی تو روی خویش بینند زینجاست تفاوت نشان‌ها
❈۴❈
گویم که ز عشوه‌های عشقت هستیم ز عمر بر زبان‌ها
گویی که ترا از آن زیان بود الحق هستی تو خود از آن‌ها
❈۵❈
تا کی گویی چو انوری مرغ دیگر نپرد از آشیان‌ها
داند همه‌کس که آن چه طعنه‌ست دندانست بتا در این دهان‌ها

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

امین کیخا
2014-10-19T14:32:32
کوکبه / در پیش روی خرامیدن شهسواران و بزرگان میله ای می برده اند که رویش یک ستاره یا ماه بوده است به همین دلیل کوکبه یا ستاره به معنای گروه همراهان بزرگان نام گرفته است .
مهیار
2021-01-30T01:15:06
بیت پنج وشش موقوف المعانی هستن و در کتاب مرصادالعباد بیت شش به صورت در آینه روی خویش بینند آماده است.که باز هم همان معنا را دارد چه در گذشته جلو پادشاهان و... آینه می‌گرفتند تا مردم آنها را نظاره کنند یعنی:تماشاگران روی زیبای تو چون از دور دست ها نگاه کنند در صورت تو صورت خود را می بینند چون مثل آینه هستی و بخاطر این است که خبرها ونشانه های مختلفی می دهند . یعنی هرکس برداشت خود را از چهره تو دارد.
ناصر
2019-01-05T11:18:43
در بیت هفتم: «عشوه‌های» درسته
امیرالملک
2023-07-17T00:09:03.9761808
بیشک از چند غزل برترین انوری است نعل افکندن کنایه است از خسته شدن. قدما میخ کفش را کوکب می‌گفتند پس رابطه‌ای میان کوکبه (لشکریان همراه پادشاه) و نعل افکندن (کوکب کفش ریختن) برقرار است. بیت 7 و 8: انوری می گوید من عمرم را پای عشق تو دادم و زیان کردم اما محبوب می گوید خیر! کل وجود تو از آن عشق است.
امیرالملک
2023-08-03T08:47:14.5245344
شد بر سر کوی لاف عشقت سرها همه در سر زبان‌ها در سر چیزی شدن: فدا شدن، مصرف کردن آنها که لاف عشق تو را زدند همه مجبور شدند تا سرشان را بر سر حرفشان به باد دهند.