عارف قزوینی:بماندیم ما، مستقل شد ارمنستان (ارمنستان ارمنستان شد ارمنستان)
❈۱❈
بماندیم ما، مستقل شد ارمنستان
(ارمنستان ارمنستان شد ارمنستان)
زبردست شد، زیردست زیردستان
(دستان زیردستان زیردستان)
❈۲❈
اگر ملک جم شد خراب، گو به ساقی
(گو به ساقی تو باش باقی تو باش باقی)
صبوحی بده زان شراب شب به مستان
(بده به مستان، بده به مستان)
❈۳❈
بس است ما را هوای بستان
که گل دو روز است در گلستان
بده می که دنیا دو روز بیشتر نیست
مخور غم که ایران ز ما خرابتر نیست
❈۴❈
بد آن ملتی کز خرابیش خبر نیست
(جانم خراب نیست)
آه که گر آه پر بگیرد
دامن هر خشک و تر بگیرد
❈۵❈
بی خبران را خبر رسانید
ز شان بر ما خبر بگیرد
**********
ز دارالفنون به جز جنون نداریم
❈۶❈
معارف نه، مالیه نی، قشون نداریم
برفت حس ملت آن چنان که گوئی
به تن جان به جان رگ به رگ خون نداریم
به غیر عشق جنون نداریم
❈۷❈
چه خون توان خورد که خون نداریم
نداریم اگر هیچ، هیچ غم نداریم
ز اسباب بدبختی هیچ کم نداریم
وجودی که باشد به از عدم نداریم
❈۸❈
پند پدر گر پسر بگیرد
دامن فضل و هنر بگیرد
ما ز نیاکان نشان چه داریم؟
تا که ز ما آن دگر بگیرد
کامنت ها