گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عارف قزوینی:شانه بر زلف پریشان زده‌ای به به به دست بر منظرهٔ جان زده‌ای به به به

❈۱❈
شانه بر زلف پریشان زده‌ای به به به دست بر منظرهٔ جان زده‌ای به به به
آفتاب از چه طرف سر زده‌ای امروز که سر به من بی‌سر و سامان زده‌ای به به به
❈۲❈
صف دل‌ها همه بر هم زده‌ای ماشاءاله تا به هم آن صف مژگان زده‌ای به به به
صبح از دست تو پیراهن طاقت زده چاک تا سر از چاک گریبان زده‌ای به به به
❈۳❈
من خراباتیم از چشم تو پیداست که دی باده در خلوت رندان زده‌ای به به به
تو بدین چشم گر عابد بفریبی چه عجب گول صد مرتبه شیطان زده‌ای به به به
❈۴❈
تن یک‌لایی من بازوی تو سیلی عشق تو مگر رستم دستان زده‌ای به به به
بود پیدا ز تک و پوی رقیب این که تواَش همچو سگ سنگ به دندان زده‌ای به به به
❈۵❈
عارف این گونه سخن از دگران ممکن نیست دست بالاتر از امکان زده‌ای به به به

فایل صوتی تصنیفها شمارهٔ ۱۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

سرِ زمین
2019-04-04T00:52:27
سلامبیت دوم اصلاح شودآفتاب از چه طرف سر زده امروز که من...
سرِ زمین
2019-04-04T00:54:05
عذر میخوام :افتاب از چه طرف سر زده امروز که سر...
رضا
2019-07-13T13:01:59
بیت ششم مصرع اول به روایت محمد صالح علاگر که عابد شود آشفته مویت چه عجب
شکیب shakib.falaki@gmail.com
2022-05-07T00:17:20.5223585
این تصنیف را زنده یاد نادر گلچین هم با ارکستر فرهنگ و هنر به سرپرستی فریدون ناصری هم خوانده است