عارف قزوینی:«امیرزاده» گوید: اگر دگمهات پنبهای بود
❈۱❈
«امیرزاده» گوید:
اگر دگمهات پنبهای بود
یار، جان، پنبهای بود
آشکرالله خوب بچهای بود
❈۲❈
به ذات الله، به ذات الله
بازم دگمهات پنبهای نیست
یار، جان، پنبهای نیست
برو دگمهاتو پنبهای کن
❈۳❈
آشکرالله، آشکرالله
«شکری» گوید:
امیر اگر یار ما بودی
یار وفادار ما بودی
❈۴❈
پس «امسال خان» آنجا چه میکرد
با عبدالله، با عبدالله
شبی آنجا مهمانی بود
«اسماعیل قربانی» بود
❈۵❈
تو صندوقخانه پنهانی بود
به اذن الله، به اذن الله
شبی که خانه خالی بود
فاسق هر سالی بود
❈۶❈
آشکرالله پشت قالی بود
به عون الله، به عون الله
قسم خوردی آی بد نکنی
شکری را رد نکنی
❈۷❈
الهی خصمت بکند
کلام الله، کلام الله
کامنت ها