گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فخرالدین اسعد گرگانی:چه خوش روزی بود روز جدایی اگر با وی نباشد بی وفایی

❈۱❈
چه خوش روزی بود روز جدایی اگر با وی نباشد بی وفایی
اگر چه تلخ باشد فرقت یار درو شیرین بود امید دیدار
❈۲❈
خوشست اندوه تنهایی کشیدن اگر باشد امید یار دیدن
وصل دوست را آهوست بسیار عتاب و خشم و ناز و جنگ و آزار
❈۳❈
بتر آهو به عشق اندر ملالست یکی میوه که شاخ او وصالت
فراق دوست سر تا سر امیدست ز روز خرمی دل را نویدست
❈۴❈
دلم هرگه که بی صبری سگالد ز تنهایی و بی یاری بنالد
همی گویم دلا گر رنج یابی روا باشد که روزی گنج یابی
❈۵❈
چو دی ماه فراق ما سر آید بهار وصلت و شادی در آید
چه باشد گر خوری یک سال تیمار چو بینی دوست را یک لخظه دیدار
❈۶❈
اگر یک روز با دلبر خوری نوش کنی اندوه صد ساله فراموش
نیی ای دل تو کم از باغبانی نه مهر تو کمست از گلستانی
❈۷❈
نیینی باغبان چون گل بکارد چه مایه غم خورد تا گل بر آرد
به روز و شب بودی صبر و بی خواب گهی پیراید او را گه دهد آب
❈۸❈
گهی از بهر او خوابش رمیده گهی خارش به دست اندر خلیده
به امید آن همه تیمار بیند که تا روزی برو گل بار بیند
❈۹❈
نبینی آنکه دارد بلبلی را که از بانگش طرب خیزد دلی را
دهد او را شب و روز آب و دانه کند از عود و عاجش ساز خانه
❈۱۰❈
بدو باشد همیشه خرم و گش بدان امید کاو بانگی کند خوش
نبینی آنکه در دریا نشیند چه مایه زو نهیب و رنج بیند
❈۱۱❈
همیشه بی خور و بی خواب باشد میان موج و باد و آب باشد
نه با این ایمانی بیند نه با آن گهی از خواسته ترسد گه از جان
❈۱۲❈
به امید آن همه دریا گذارد که تا سودی بیابد زانچه دارد
نبینی آنکه جوهر جوید از کان به کان در آزماید رنج چندان
❈۱۳❈
نه شب خسپد نه روز آرام گیرد نه روزی رنج او انجام گیرد
همیشه سنگ و آگن بار دارد همیشه کوه کندن کار دارد
❈۱۴❈
به امید آن همه آزار یابد که شاید گوهری شهوار یابد
اگر کار جهان امید و آزست همه کس را بدین هر دو نیازست
❈۱۵❈
همیشه تا بر آید ماه و خورشید مرا باشد به مهرت آز و امید
مرا در دل درخت مهربانی به چه ماند به سرو بوستانی
❈۱۶❈
نه شاخش خشک گردد گاه گرما نه برگش زرد گردد گاه سرما
همیشه سبز و نغز و آبدارست تو پنداری که روزش بگارست
❈۱۷❈
ترا در دل درخت مهربانی به چه ماند بر اشجار خزانی
برهند گشته و بی بار مانده گل و برگش برفته خار مانده
❈۱۸❈
همی دارم امید روزگاری که باز آید ز مهرش نوبهاری
وفا باشد خجسته برگ و بارش گل صد برگ باشد خشک خارش
❈۱۹❈
سه چندان کز منست امیدواری ز تو بینم همی نومیدواری
منم چون شاخ تشنه در بهاران توی همچون هوا با ابر باران
❈۲۰❈
منم درویش با رنج و بلا جفت توی قارون بی بخشایش و زفت
همی گویم به درد وزین بتر نیست که جز گریه مرا کار دیگر نیست
❈۲۱❈
چه بیچارهبود آن سو کواری که جز گریه ندارد هیچ کاری
چو بیمارم که در زاری و سستی نبرد جانش امید از درستی
❈۲۲❈
چنان مرد غریبم در جهان خوار به یاد زادبوم خویش بیمار
نشسته چون غریبان بر سر راه همی پرسم ز حالت گاه وبی گاه
❈۲۳❈
مرا گویند زو امید بر دار که نومیدی امیدت ناورد باد
همی گویم به پاسخ به جاوید به امیدم به امیدم به امید
❈۲۴❈
نبرم از تو امید ای نگارین که تا از من نبرد جان شیرین
مرا تا عشق صبر از دل براندست بدین امید جان من نماندست
❈۲۵❈
نسوزد جان من یکباره در تاب که امیدت زند گه گه برو آب
گر امیدم نماند وای جانم که بی امید یک ساعت نماند

فایل صوتی ویس و رامین بخش ۶۴ - نامهء چهارم خشنودى نمودن از فراق و امید بستن بر وصل

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

استاد
2015-06-22T02:04:03
خلیده به معنای زخمی شدن است چه مایه یعنی چقدر و چه اندازه کش دارای دو معنی است هم به معنی اغوش و هم به معنی شادی و خوشحال مثلا در بیت دست در کش کرد با اتش به هم خویشتن گم کرد با او خوش به هم کش به معنای اغوش و بغل است اما در بیتی از همین شعر به معنای خوشحال است اما تفسیر تمام ابیات در یک کلمه خلاصه میشود امید وصال به معشوق لازم به ذکر است این منظومه.در حوزه ادبیات تعلیمی قرار دارد
استاد
2015-06-22T02:11:38
معذرت میخواهم در حوزه ادبیات غنایی قرار دارد
مهران
2012-04-13T22:11:41
در کتاب ویس و رامین به اهتمام محمد جعفر عرب بیت 10 و 11 چنین است:چه باشد گرخورم صد سال تیمارچو بینم دوست را یک روز دیداراگر یک روز با دلبر خوری نوشکنی تیمار صد ساله فراموش
محمد خراسانی
2021-03-15T11:30:30
سلام، اینجا بجای «لحظه» به اشتباه نوشتید «لخظه»چو بینی دوست را یک لخظه دیدا
دانیال
2017-11-25T14:33:56
به روز و شب بود بی صبر و بی خواب
دانیال
2017-11-25T14:32:39
به روز و شب بودی صبر و بی خواب
کیانوش
2017-03-03T20:11:53
بیت 22 "ایمنی" به جای "ایمانی" به نظر درست تر است
کیانوش
2017-03-03T20:08:44
باسلامبه نظر میرسد در بیت چهارم به جای "وصل" باید "وصال" باشد
عباسی - فسا
2018-09-11T20:34:02
سلام و دروددر بیت:به روز و شب بودی صبر و بی خوابگهی پیراید او را گه دهد آبباید بشود به روز و شب بُوَد بی صبر و بی خواب
ابوحمزه
2018-12-08T08:41:21
پر از غلط املایی
طوقدار
2021-08-05T00:11:55.1352985
امید وصال را بر رسیدن به وصال ترجیح میدم. یکی وصل و یکی هجران پسندد. ودرد را بر درمان. مرد را دردی اگر باشد خوش است. به امید لطفش.
مسعود جمالی
2021-11-07T16:29:57.713248
متاسفانه اشتباهات زیادی در متن وجود دارد ۱- بیت ۵ مصراع دوم: در انتهای مصراع وصالت اشتباه و وصالست درست است. ۲-بیت ۱۱ مصراع دوم: بجای اندوه کلمه تیمار باید باشد. ۳- بیت ۲۲ بجای ایمانی باید ایمنی باشد و در مصراع دوم در بعضی نسخه ها بجای خواسته مال توشته شده است. ۴- بیت ۲۵ مصراع دوم: در بعضی نسخه ها بجای (نه) در اول مصراع (که) نوشته شده که درستتر بنظر می آید: نه شب خسبد نه روز آرام گیرد      که روزی رنج او انجام گیرد ۵- بیت ۲۶ مصزاع اول: بجای آگن بایستی آهن نوشته شود. ۶- بیت ۳۲ مصراع دوم: باید به این صورت باشد: تو پنداری که هر روزش بهارست ۷- بیت ۳۳ مصراع دوم: در بعضی نسخه ها بجای اشجار گلزار نوشته شده است. ۸- بیت ۳۴ ابتدای بیت: برهند نوشته شده که درست آن برهنه است ۹- بیت ۳۹ ابتدای بیت: تویی درست است که توی نوشته شده. ۱۰- بیت ۴۵ مصراع دوم: بایستی اینگونه باشد: که امید تو نومیدی دهد بار ۱۱- بیت ۴۶ مصراع اول: باید به این صورت نوشته شود: همی گویم به پاسخشان به جاوید ۱۲- بیت ۴۸ انتهای مصراع دوم: بجای نماندست بایستی بماندست نوشته شود. ۴-
جباری هرسینی
2023-06-04T00:17:41.6922795
من اکنون نسخ ویس و رامین را در اختیار ندارم که حکم قطعی بنمایم. اما در بیت سوم، به جای«یار دیدن»، «بازدیدن» آشناتر می‌نماید.
جباری هرسینی
2023-06-04T00:21:39.7308076
با درود و سپاس، در بیت سی و سه، «بر» باید «به» شود؛ زیرا ماندن به چیزی (شباهت) متعارف است نه ماندن بر!