گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اسدی توسی:یکی ماه از آن پس به شادی و کام ببودند کز می نیاسود جام

❈۱❈
یکی ماه از آن پس به شادی و کام ببودند کز می نیاسود جام
چو مه گوی بفکند و چوگان گرفت بر اسپ سیه سبز میدان گرفت
❈۲❈
بدیدند مه بر رخ پهلوان وز آنجای دلشاد و روشن روان
به کوه دهو بر گرفتند راه چه کوهی بلندیش بر چرخ ماه
❈۳❈
که گویند آدم چو فرمان بهشت بر آن کوه برز اوفتاد از بهشت
نشان کف پایش آنجا تمام بدیدند هر پی چو هفتاد گام
❈۴❈
ز هرچ اسپر غمست و گل گونه گون بر آن کوه بُد صد هزاران فزون
ز شمشاد و از سوسن و یاسمن ز نسرین و از سنبل و نسترن
❈۵❈
هم از خیری و گام چشم و زرشک بشسته رخ هر یک ابر از سرشک
همه کوه چون تخت گوهر فروش ز سیسنبر و لاله و پیل غوش
❈۶❈
هزاران گل نو دمیده ز سنگ ز صد برگ و دوروی و ز هفت رنگ
چه نرگس چه نو ارغوان و چه خوید چه شب بو چه نیلوفر و شنبلید
❈۷❈
بنفشه سرآورده زی مشکبوی شده یاسمن انجمن گرد جوی
رده در رده زان گل لعلگون که خوانی عروسش به پرده درون
❈۸❈
گل زرد هال جهان دید جفت گرفته بر بید بویا نهفت
به دستان چکاوک شکافه شکاف سرایان ز گل ساری و زند واف
❈۹❈
به هر سو یکی آبدان چون گلاب شناور شده ماغ بر روی آب
چو زنگی که بستر ز جوشن کند چو هندو که آیینه روشن کند
❈۱۰❈
بُد از هر سوی میوه داران دگر بُن اش بر زمین و ، سوی چرخ سر
که در سایه شاخ هر میوه دار نشستی به هم مرد بیش از هزار
❈۱۱❈
همانجا یکی سهمگین چاه بود که ژرفیش صد شاه رش راه بود
هر آن چیز کانداختندی دروی وگر از گرانی بُدی سنگ و روی
❈۱۲❈
سبک زو همان چیز باز آمدی چو تیر از بُن اش بر فراز آمدی
برانداختی بر سر اندر زمان ندیدست کس یک شگفتی چنان
❈۱۳❈
بسی کان یاقوت دیدند نیز ز بلور و الماس و هر گونه چیز
بسی چشمه آب روان جای جای به هر گوشه مرغان دستانسرای
❈۱۴❈
ز کافور و از عود بی مر درخت هم از زر گیا رسته بر سنگ سخت
ز گاوان عنبر به هر سو رمه وز آهو گله نافه افکن همه

فایل صوتی گرشاسپ‌نامه بخش ۴۰ - رفتن مهراج با گرشاسب

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها