گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اسدی توسی:از آن کوه ملاح بگذشت خواست سپهدار گفت این شتابت چراست

❈۱❈
از آن کوه ملاح بگذشت خواست سپهدار گفت این شتابت چراست
بمان تا برین گنگ باز از شگفت چه بینیم کان یاد باید گرفت
❈۲❈
بدو گفت ملاّح مفزای کار که ایدر بود کرگدن بی شمار
به بالای گاوی پر از خشم و شور یکی جانور مه ز پیلان به زور
❈۳❈
سرو دارد از باز مردی فزون سرش چون سنان تن چوز آهن ستون
به زخم سرو کُه درآرد ز پای زند پیل را بر رباید ز جای
❈۴❈
دلاور نبرد ایچ تیمار مرگ میان بست بر جنگ و پیکار کرگ
بدو گفت کام من این بُد ز بخت که پیش آیدم روزی این رزم سخت
❈۵❈
کنون بور آهو تک کرگ دَن کمان و کمین من و کرگدن
نبد باکم از ببر و از اژدها بدینسان ددی را چه باشد بها
❈۶❈
ز کشتی برون رفت بر زه کمان یکی کرگدن دید کآمد دمان
چو نیزه سرو راست کرده بدوی همان گه خدنگی یل نامجوی
❈۷❈
بپیوست و ز آنسان در آهیخت زوش که پیکان به ناخن بدو زه به گوش
زبان و گلوگاه و یک نیمه تن فرو دوخت با گردن کرگدن
❈۸❈
همه گنگ تا شب بدینسان بگشت بیفکند از آن کرگدن سی و هشت
به خنجر سروشان بیفکند و برد بَر شاه مهراج و او را سپرد
❈۹❈
سپه پاک و مهراج گشتند شاد بر او هر کسی آفرین کرد یاد

فایل صوتی گرشاسپ‌نامه بخش ۵۷ - شگفتی دیگر جزیره که کرگدن داشت

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

امین کیخا
2013-04-02T20:38:27
افرین را همگان دانند اما بافرین یعنی با افرین با شگون و نافرین همان نفرین شده