اسیری لاهیجی:آن حبیب خاص رب العالمین آن شفیع خلق عالم یوم دین
❈۱❈
آن حبیب خاص رب العالمین
آن شفیع خلق عالم یوم دین
گشته تابان مهر و مه از روی او
منزل جانها خم گیسوی او
❈۲❈
از جمال اوست عالم را صفا
گشته از خوانش دو گیتی بانوا
اوست ایجاد جهان را واسطه
در میان خلق و خالق ر ابطه
❈۳❈
رهنمای خلق و هادی سبل
مقتدای انبیا ختم رسل
والضحی و الشمس وصف روی او
آیت و اللیل شرح موی او
❈۴❈
یک پیاده در رکابش جبرئیل
لو دنوت بر کمالش شد دلیل
شاه باز لامکانی جان او
رحمة للعالمین در شأن او
❈۵❈
قرب او ادنی شده او را مقام
ما رمیت شرح حالش را تمام
عارف اطوار سر جزو و کل
خلق اول روح اعظم نفس کل
❈۶❈
آنکه شد عالم طفیل ذات او
لی مع اللّه کاشف حالات او
نکتۀ کنت نبیاً می شنو
گر دلی داری به عشقش کن گرو
❈۷❈
آن ملیحی کز دو عالم ا مل ح است
در بیان سر معنی افصح است
چونکه شد از بهر معنی در فشان
کرده است الفقر فخری را عیان
❈۸❈
علت غایی ز امر کن فکان
نیست غیر از ذات آن صاحبقران
گر به صوت هست آدم بوالبشر
او به معنی هست آدم را پدر
❈۹❈
پادشاهی که لعمرک تاج اوست
عرش و کرسی پایۀ معراج اوست
کمترین طاقی ز ایوانش فلک
پاسبان درگهش گشته ملک
❈۱۰❈
هست راه او صراط مستقیم
گفته حق او را علی خلق عظیم
گشت ما ینطق گواه قال او
فاستقم آمد نشان حال او
❈۱۱❈
گفت الم نشرح ز شرح صدر او
هر دو عالم پر زنور بدر او
داد حق او را خلافت در جهان
قم فانذر آمده در شرح آن
❈۱۲❈
شد فاوحی بر کمال او گواه
ماکذب آمد دلش را از اله
گفت حق لا تقربوا مال الیتیم
کی رسد کس را مقام آن کریم
❈۱۳❈
بود بر خوان خدا او میهمان
گفت ابیت عند ربی در بیان
از خدا لولاک آمد در خطاب
کز دو عالم هست مقصود آن جناب
❈۱۴❈
حق همی گوید ترا ما ودعک
هر کجا خواهی شد اللّه معک
شاهد دید تو مازاغ البصر
معجزت پیدا ز انشق القمر
❈۱۵❈
روشن از نور تو شمع انبیا
آستانت اولیا را ملتجی
صد هزاران آفرین ذوالجلال
بر روان پاک آن نیکو خصال
❈۱۶❈
بر روان آل و اصحاب گزین
بر جمیع تابعین پاکدین
بر روان پاک جمله اولیا
محرمان خاص درگاه خدا
❈۱۷❈
گشته جمله خوشه چین خرمنش
دست امید همه بر دامنش
کامنت ها