اسیری لاهیجی:طاعتی که عجب آورد یا غرور معصیت کو چون کند از یار دور
❈۱❈
طاعتی که عجب آورد یا غرور
معصیت کو چون کند از یار دور
گفت پیغمبر که لولم تذنبوا
بر شما بودی مرا خوف دو تو
❈۲❈
زانکه باشد در گنه عجز و نیاز
حق همی بخشد چو کردی توبه باز
لیک در طاعت ت را گر عجب هست
هر که معجب گشت از دوزخ نرست
❈۳❈
طاعتی ک و عجب و نخوت بار داد
بدتر از هر معصیت گفت اوستاد
گفت بیزارم از آن طاعت که او
موجب عجب آمد و کبر دو تو
❈۴❈
ای خوشا آن معصیت کو عاقبت
آورد ما را به عجز و مسکنت
هر که داد او جای نخوت را به سر
طاعتش چون معصیت آمد مضر
❈۵❈
هر گناهی کو ندامت آورد
طاعتش خوان چون سلامت آورد
چون بنای کار بر فقر و فناست
کفر این ره هستی و کبر و ریاست
❈۶❈
گفت پیغمبر انی ن المذنبین
پیش حق به از حنین الذاکرین
ناله های زار عاشق پیش حق
بر فغان ذاکران دارد سبق
❈۷❈
هر چه رو بر عجز دارد طاعتست
اندرین ره عجب و نخوت آفتست
افتقار و عجز و درویشی خوشست
نیکخواهی خیراندیشی خوشست
❈۸❈
نیست خالی هیچ شئی از حکمتی
گر شوی عارف بیابی لذتی
آیینۀ هستی چه باشد نیستی
نیستی بگزین گر ابله نیستی
کامنت ها