حکیم سبزواری:افسردگانیم از باده کوشط تا دروی افتیم غلتیم چون بط
❈۱❈
افسردگانیم از باده کوشط
تا دروی افتیم غلتیم چون بط
غم لشگر انگیزد وران بلاخیز
کو جام و ساقی کو عود و بربط
❈۲❈
آفاق دیدم انفس رسیدم
من ذایدانیه ما شفته قط
صدچون سروشش حلقه بگوشش
ناخوانده او لوح ننوشته او خط
❈۳❈
جانان و جانم جان و روانم
نی بلکه اعلق نی بلکه اربط
جنات و انهار باوصل دلدار
آن غبن افحش وین ربح اغبط
❈۴❈
اسرار جز نام فی وان دلارام
آغاز و انجام هم بلکه اوسط
کامنت ها