حکیم سبزواری:هست در سینه سل بدیده سبل زین طعامی که کرده خصم دغل
❈۱❈
هست در سینه سل بدیده سبل
زین طعامی که کرده خصم دغل
گه شدش یوم لیل و لیلش یوم
بوم آسا زهی ضلال و زلل
❈۲❈
گه ز امکان برد بواجب پی
گه نهد از حدوث طرح جدل
آنکه از هستیش نمود اثبات
بیند امکان حدوث وضع علل
❈۳❈
آنکه لیل و نهار با لیلی است
بنگرد کی بربع و دمنه و تل
نی چگویم چه جای اثبات است
هست اثبات ماسوی اعقل
❈۴❈
هستی سازج است ووحدت صرف
دونماید بدیدهٔ احول
یک مسمّی است خرفه کش خوانند
بلبن و برفه بر بهن بوخل
❈۵❈
عین ما عین غیر از ره عین
بصل از هستی است عین بسل
هیچ تغییر نیست در معنی
گرچه صورت همی شود مبدل
❈۶❈
گرچه نبود مثال هستی و هست
ترک تمثال بیمثال امثل
لیک وهم و خیال را قوتی
گر رسانی چو عقل هست اعدل
❈۷❈
کان و ارکان و جن و انس و فلک
ملک و دیو و تاوک و تاول
گر بپوئی تو هر عدد را نیست
جز یکی در قوامشان مدخل
❈۸❈
نقطه شد خط و خط بسیط و بسیط
به بسیط و بمؤتلف منحل
باز در کسوت و حروفش بین
ابتث و ابجد ایقغ و ادبل
❈۹❈
خواهی ار سر لوح بشناسی
تا شود مشکل تو از این حل
نصف کن لوح و یک نگاه بکن
ضرب در ضلع و ضلع نیم افضل
❈۱۰❈
وفق ضلع مربعات نگر
همچو آب بقا بهر جدول
همه اطوار وفق بین اضلاع
چون شئون خدای عزوجل
❈۱۱❈
آن و رسم زمان بی سر و بن
آن سیال و آن نه آن مفصل
مشعل آتشی بدور انداز
که کند رسم دایره مشعل
❈۱۲❈
قطره خطی شود ز سرعت سیر
چون شود از محیط خود منزل
عکس را گر بری بصد مرآت
عکس آخر بود همان اول
❈۱۳❈
کان کسانی که خالی از عشقند
هم کالانعام بل هی بل اضل
هرکرا در سر است عشق اسرار
سر هذا لحدیث عنهم سل
کامنت ها