گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حکیم سبزواری:گرمه من برافکند از رخ خود نقاب را گوشه نشین کند ز غم خسرو آفتاب را

❈۱❈
گرمه من برافکند از رخ خود نقاب را گوشه نشین کند ز غم خسرو آفتاب را
خال سیه مگو بر آن لعل گرانبها بود جوهری ازل زده نقطهٔ انتخاب را
❈۲❈
تاب و توان ربودهٔ از دل ناتوان من تا برخت فکندهٔ سنبل پر ز تاب را
خواهی اگر تو بنگری پیش رخش فنای خلق بین برتاب مهر او آب و جمد مذاب را
❈۳❈
کرده نهان مه مرا غیر چوابر تیره ای بار خدا ازاله کن از برم این سحاب را
بهر زکوة حسن خود بوسهٔ از لبش نداد آه چه شد که محو شد نام و نشان ثواب را
❈۴❈
لشکر غم ز هر طرف بهر هلاک بسته صف ساقی سیم ساق کو تا بدهد شراب را
حاصل مدرسه بجز قال و مقال هیچ نیست اسرار زین سپس کنم رهن بمی کتاب را

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۱۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها