حکیم سبزواری:خوشا جانی که جانانش تو باشی خوشادردی که درمانش تو باشی
❈۱❈
خوشا جانی که جانانش تو باشی
خوشادردی که درمانش تو باشی
بباید ترک جان گفت و بسر رفت
بآن راهی که پایانش تو باشی
❈۲❈
نه با ایمان بود کارش نه با کفر
هر آنکس کفر و ایمانش تو باشی
خرد زنجیری و دیوانهٔ شد
که خود زنجیر جنبانش تو باشی
❈۳❈
بشوئی پا و سر در عشق اسرار
که شاید گوی چوگانش تو باشی
کامنت ها