حکیم سبزواری:اَلا یا نَفسُ غُزتُک اَلاَمانی چو صنعان تا بکی این خوکبانی
❈۱❈
اَلا یا نَفسُ غُزتُک اَلاَمانی
چو صنعان تا بکی این خوکبانی
رفیقانت کشش دارند و کوشش
و کم فیک التقاعد و التوانی
❈۲❈
به ترسا زادهٔ طبعی گرفتار
بدار القدس یهواک الغوانی
همه اهل حرم در انتظارت
بکلیاء شیدت المبانی
❈۳❈
کتاب دیو کردی نامهٔ حق
وقد نبذت سدی سبع المثانی
تو اینجا تن زده تنها نشسته
حمام القدس تهتف با الاغانی
❈۴❈
تو دانی شاه قدست همنشینست
تدانی انت دیدان الادانی
دلاگر گلشن ار گلخن ز خود جوی
فنارک اوجنانک فی الجنانی
❈۵❈
هر آنروحی که پاک از لوث طبع است
جنان فی جنان فی جنانی
دلی طبعی که دور از نور روح است
هوان فی هوان فی هوانی
❈۶❈
بیا فرمان ببر فرمان دهی کن
اطع تطلع بمرقی کن فکانی
خریداران یوسف را ببایست
بدرالعین متنظم الحمانی
❈۷❈
که هر کاسد قماشی نیست لایق
لیوسف ماله فی الکون ثانی
الا یا ساقیاً خمراً طهوراً
بیاد دوست بخشا دوستکانی
❈۸❈
نیابد ره باسرار حق الا
اسیر العشق فی الاسرار فانی
کامنت ها