حکیم سبزواری:نبود چو ماه روی تو تابنده اختری نامد مثال لعل تو رخشنده گوهری
❈۱❈
نبود چو ماه روی تو تابنده اختری
نامد مثال لعل تو رخشنده گوهری
از خیل آن و حسن کشی بر سرم سپاه
بر یک تنی که دیده شبیخون لشگری
❈۲❈
صد آفرین بصنع جهان آفرین که او
جا داده صد جهان ملاحت بپیکری
گلزار خلد را شکند عطر خاطرم
چون یاد آورم سر زلف معنبری
❈۳❈
دیدم نگار را شده با غیر همنشین
ای کاشکی به پهلوی من بود خنجری
عمر دوباره یابم و بیشک جوان شوم
از دست دوست نوشم اگر یک دوساغری
❈۴❈
اسرار طوطی است شکر خاء نطق او
او را چه حاجت است بشهدی و شکری
کامنت ها