گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حکیم سبزواری:دل را به تمنّا ز تو دیدار و دگر هیچ قانع بتماشاست ز گلزار و دگر هیچ

❈۱❈
دل را به تمنّا ز تو دیدار و دگر هیچ قانع بتماشاست ز گلزار و دگر هیچ
دارم ز تو امید که از بعد وفاتم آئی بمزارم همه یک بار و دگر هیچ
❈۲❈
بس ناوک دلدوز تو آمد بمن ای گل خواهد دمد از تربت من خار و دگر هیچ
ای مرغ چگویم که بگوئیش غرض فهم حسرت زده بنشین لب دیوار و دگر هیچ
❈۳❈
در لوح وجود از همه نقشی که نگارند بینم الف قامت دلدار و دگر هیچ
بلبل بچمن خوش دل و قمری بسر سرو در هر دو جهان ما و غم یار و دگر هیچ
❈۴❈
بیجاست مداوای طبیبان بچشانم یک شربت از آن لعل شکر بار و دگر هیچ
مهر تو کجا وین دل چون ذره به تمثیل تو یوسف و ما زال خریدار و دگر هیچ
❈۵❈
پندی شنو از بنده و بر خور ز خداوند هرگز دلی از خویش میازار و دگر هیچ
گر هست هوایت که خوری آب حیاتی بر باد ده این پردهٔ پندار و دگر هیچ
❈۶❈
اسرار اگر محرم اسرار نهانی در کون و مکان یار ببین یار و دگر هیچ

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۶۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها