گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حکیم سبزواری:که اندر این کاروان یارب چه کس می‌رفت و می‌آمد که از روز ازل بانگ جرس می‌رفت و می‌آمد

که اندر این کاروان یارب چه کس می‌رفت و می‌آمد
که از روز ازل بانگ جرس می‌رفت و می‌آمد
❈۱❈
زهی زان نور بی‌پایان خهی زان عشق بی‌انجام شهاب بیکران بی‌حد قبس می‌رفت و می‌آمد
شد از شرب نهان ما تو گویی محتسب آگه که بر دور سرای ما عسس می‌رفت و می‌آمد
❈۲❈
ز دست خصم بدگو تا چه آید بر سرم گو باز به سوی آن شکرلب چون مگس می‌رفت و می‌آمد
مگر دانست کز عمرم دم آخر بود کز تن ز بهر دیدنت جان چون نفس می‌رفت و می‌آمد
❈۳❈
نصیب مرغ دل بود از پریدن دل پریدن‌ها چو مرغی کو در اطراف قفس می‌رفت و می‌آمد
به دل اندر خم زلفش ز شست آن کمان ابرو خدنگ غمزه‌ها از پیش و پس می‌رفت و می‌آمد
❈۴❈
همی می‌رفت و می‌آمد دلم دوش از تپیدن‌ها ز غوغای سگت کآیا چه کس می‌رفت و می‌آمد
ره کویش همی‌پیمود اسرار و درش نگشود بشد شرمنده پیش خود ز بس می‌رفت و می‌آمد

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۷۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها