گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حکیم سبزواری:سر که ندارد ز تو سودا بگور دیده که بیند نه بروی تو کور

❈۱❈
سر که ندارد ز تو سودا بگور دیده که بیند نه بروی تو کور
نی چه خطا رفت کدامین سراست کز نمک لعل تواش نیست شور
❈۲❈
جمله عوالم بتو باشد عیان نور رخت گشته نهان از ظهور
دیدهٔ خفاش چه و نور مهر طاقت پروانه چه ونار طور
❈۳❈
مرده دلاقبر تن خاکی است زنده شو از عشق و درآی از قبور
زین ملکاتت چه ملکهاچه ملک تبرز ذاحصل ما فی الصدور
❈۴❈
این که برت نور شد از ظلمت است قاعدهٔ باسر مخروط نور
مایهٔ ظلمت ز صور دور کن تا شنود گوش دلت نفخ صور
❈۵❈
ای که شنیدی که از او نیست شر رمز بآنست که نبود شرور
ز اینهٔ دل اگرت رفت زنگ زنگیت اندر نظر آید چو حور
❈۶❈
از دل خود دیدنش اسرار جوی خیر ز یاذاتک فقد المزور

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۹۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها