عطار:کسی از زهد و تقوی شد مسلم که پشت پا زد او بر هر دو عالم
❈۱❈
کسی از زهد و تقوی شد مسلم
که پشت پا زد او بر هر دو عالم
نباشد غیر حق اندر دل او
مقام قرب وحدت منزل او
❈۲❈
شناسد از ره وحدت خدا را
امیر خویش داند مرتضی را
نباشد یک نفس بی امر آن شاه
ز نا فرمانیش استغفرالله
❈۳❈
بامرش هرچه کردی آن حلالست
ولی بی امر او بر تو وبالست
نتابی سر دمی از امر و فرمان
که تا کافر نمیری ای مسلمان
❈۴❈
بر آنکس مال این دنیا حرامست
که غیر مرتضی او را امامست
حرامست اهل دنیا را زن و زر
که او را نیست راه و رسم حیدر
❈۵❈
نماز و روزه بی مهرش خطا دان
چه داری حب او بر خود روا دان
ندانی گر طریق مرتضی را
ندانی از ره معنی خدا را
❈۶❈
شوی گر واقف اسرار حیدر
بر آری نعرهٔ الله اکبر
عبادت را بدانی گر تو یکسر
بود بی امر حیدر خاک بر سر
❈۷❈
اگر طاعت کنی بی او تو صد سال
نیابی ذرهٔ نه شوق ونه حال
تو طاعت را به امر اولیا کن
بترک غفلت و روی و ریا کن
❈۸❈
هر آنکس کو ریائی شد یقین است
برو هم مالک دوزخ نگین است
تو هرچه گفت حیدر آن چنان کن
طریق مخلصان مؤمنان کن
❈۹❈
تو حرمت دار قول انبیا را
تو برپادار فعل اولیا را
ز هر چیزی که حق بیزار باشد
یقین میدان که او مردار باشد
❈۱۰❈
تو ایمان با کسی آور که حق گفت
ترا از راه این معنی سبق گفت
چه ایمان آوری گردی همه نور
زنی لاف انا الحق همچو منصور
❈۱۱❈
اناالحق گفت آن پاک منور
شراب شوق خورد از دست حیدر
بجان و دل سرشتم مهر حیدر
بخوردم شربتی از دست حیدر
❈۱۲❈
حلال این دانم و دیگر ندانم
بود مستی شوق او بجانم
دگر پرسی که راه حق کدام است؟
که را گوئی که اندر دین تمام است؟
کامنت ها