عطار:تو ناجی را نمیدانی ز هالک نمیدانی درین ره کیست مالک
❈۱❈
تو ناجی را نمیدانی ز هالک
نمیدانی درین ره کیست مالک
حدیثی مصطفی گفته در این باب
بگویم با تو این اسرار در یاب
❈۲❈
چنین فرمود کز بعد من امت
شوند در دین هفتاد و سه ملت
یکی ناجی بود در دین الله
بود هفتاد و دو مردود درگاه
❈۳❈
بگویم با تو آن ناجی کدام است
کسی کو واقف از سر امام است
بود مأمور امر مصطفی را
امام خویش نامد مرتضی را
❈۴❈
شناسد از ره معنی وصی را
نباشد منکر او قول نبی را
شناسای امامان سالکانند
ولیکن ناشناسان هالکانند
❈۵❈
بود ناجی کسی بیشک درین راه
که او باشد ز اصل خویش آگاه
تو با حق دان کسی کو راه دانست
بعالم مظهر الله دانست
❈۶❈
تو ناجی دان کسی کو یار باشد
بمعنی واقف اسرار باشد
تو ناجی دان کسی کو راه شاهست
امیرالمؤمنین او را پناهست
❈۷❈
هر آنکس کز علی گردید مأمور
شود بیشک سرا پایش همه نور
ازو باشد نجات و رستگاری
تو دست از دامن او برنداری
❈۸❈
خدا اورا به هر جاه راه دادست
بهر چیزی دل آگاه دادست
تو حاضر دان مر او را در همه جا
گهی پنهان بود او گاه پیدا
❈۹❈
گهی حاضر بود او گاه غایب
مر او را گفتهاند مظهر عجایب
بگویم اول و آخر همه اوست
بمعنی باطن و ظاهر همه اوست
❈۱۰❈
یقین میدان که او از نور ذاتست
میان جان و دل آب حیات است
در این اسرار مرد نیک صادق
بود آن هالک بیدین منافق
❈۱۱❈
تو هالک دان هر آن کو ره ندانست
طریق ملت آن شه ندانست
تو هالک دان کسی کو غیر حیدر
گزیند در ره دین پیردیگر
❈۱۲❈
تو هالک دان که نشناسد علی را
نداند او امام حق ولی را
تو هالک دان کسی مأمور نبود
نهاده جان بکف منصور نبود
❈۱۳❈
تو هالک دان کسی کو نیست درویش
نمیداند امام و رهبر خویش
اگر خواهی که باشی ناجی راه
نتابی سر ز امر حضرت شاه
❈۱۴❈
اگر بندی کمر در راه فرمان
وجود خود کنی همچون گلستان
به جان آزاد شو از هر دو عالم
چگویم به ازین والله اعلم
❈۱۵❈
دگر پرسی که علم دین کدامست
که آن ما را ز امر حق پیامست
کامنت ها