عطار:بگویم احتساب احوال با تو سراسر باز گویم حال با تو
❈۱❈
بگویم احتساب احوال با تو
سراسر باز گویم حال با تو
حقیقت احتسابت کار دین است
حساب تو برب العالمین است
❈۲❈
بباید احتساب خویشتن کرد
برآورد از وجود خویشتن گرد
که اصل احتساب آنست خود را
کنی پاک ای برادر از بدیها
❈۳❈
بپرهیزی ز کبر و بخل و شهوت
ز آز و از زر و رنج وز نخوت
شریعت را شعار خویش سازی
طریقت را دثار خویش سازی
❈۴❈
به خود راه شریعت چون بدیدی
یقین میدان که در منزل رسیدی
حقیقت منزل این راه باشد
ولی منزل مقام شاه باشد
❈۵❈
چه دانستی تو او را در حقیقت
ز تو بر خیزد اعلال شریعت
به خود نتوان ولی این راه رفتن
به پیر رهبر آگاه رفتن
❈۶❈
ترا رهبر بدین منزل رساند
ز رنج و محنت ره وارهاند
ز عشق مرتضی در جوش باشی
ز دستش شربت کوثر بنوشی
❈۷❈
ز عشق مرتضی خورشید گردی
حقیقت زندهٔ جاوید گردی
نشسته عشق او در جان عطار
بگوید سر او را بر سر دار
❈۸❈
دگر پرسی عوام الناس چبود
میانشان این همه وسواس چبود
کامنت ها