گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عطار:مگر باز سپید شاه برخاست بشد تا خانهٔ آن پیرزن راست

❈۱❈
مگر باز سپید شاه برخاست بشد تا خانهٔ آن پیرزن راست
چو دیدش پیرزن برخاست از جای نهادش در بر خود بند برپای
❈۲❈
سبوسی تر خوشی در پیش او کرد نهادش آب و مشتی جو فرو کرد
کجا آن طعمه بود اندر خور باز که بازازدست شه خوردی در اعزاز
❈۳❈
کژی مخلب و چنگل بدیدش بدان تا چینه برچند نچیدش
بآخر هم بخورد آن چینه را باز بصد سختی طپیدن کرد آغاز
❈۴❈
همه بالش ببرید و پرش کند که تا با او بماند بوک یک چند
ز هر سویی درآمد لشگر شاه بدان سان باز را دیدند ناگاه
❈۵❈
بشه گفتند کار پیرزن باز که چون سرگشته شد زان پیرزن باز
شهش گفتا چه گویم با چنین کس جوابش اینچ او کردست این بس
❈۶❈
الا ای خواب خوش برده زنازت بدست پیرزن افتاده بازت
مرا صبرست تا این باز ناگاه بصد غیرت رسد با حضرت شاه
❈۷❈
بپیش شه ندانم تا چه گویی تو این دم خفتهٔ فردا چه گوئی

فایل صوتی اسرارنامه بخش ۱۳ - الحکایه و التمثیل

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

Behrouz
2016-12-01T19:03:26
مولانا همین داستان عطار را به زیبایی بازسرایی کرده:مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۰ - یافتن شاه باز را به خانهٔ کمپیر زن/