گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عطار:بشهر ما بخیلی گشت بیمار که نقدش بود پنجه بدره دینار

❈۱❈
بشهر ما بخیلی گشت بیمار که نقدش بود پنجه بدره دینار
ز من آزاد مردی کرد درخواست که او را کرد باید شربتی راست
❈۲❈
مرا نزد بخیل آورد آن مرد یکی صد سالهٔ دیدم درآن درد
ژ بیماری درد آز خفته چو مدهوشی به بستر باز خفته
❈۳❈
دلش با مرگ نزدیکی گرفته همه سوییش تاریکی گرفته
فتاده بر رخش عکس بخیلی لبش از ناخورایی گشته نیلی
❈۴❈
گلابش یافتم یک شیشه در بر بگل بگرفته محکم شیشه را سر
یکی را گفتم آن گل درفکن زود گلاب از شیشه بر بیمار زن زود
❈۵❈
بزد از بیم بانگی مرد بیمار که آن گل برمکن از شیشه زنهار
که گر آن شیشه را گل برکنی تو بتر زان کز تنم دل برکنی تو
❈۶❈
چو زین بوی خوشم دل هست ناخوش مزن از آب گل جانم در آتش
بگفت این وزین عالم برون شد نمی‌دانم دگر تا حال چون شد
❈۷❈
چو آن بیچاره دل را پاک کردند بصد زاری بزیر خاک کردند
بیاوردند زان پس شیشه در پیش گلی کردند ازو سر خاک درویش
❈۸❈
چو زاب گل گل آن خاک تر شد دل آن کور مدبر کورتر شد
نمی‌دادش گل آن شیشه دل بار که باشد خاک او زان شیشه گل زار
❈۹❈
چو برنامد از آن یک قطره از دل برآمد زاب گل صد خارش از گل
سرنجام بخیلان باز گفتم ببین تا خود چه نیکو راز گفتم

فایل صوتی اسرارنامه بخش ۱۵ - الحکایه و التمثیل

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها