گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عطار:سلیمان گفت ای مرغ سخندان چرا می می‌خوری مانند رندان

❈۱❈
سلیمان گفت ای مرغ سخندان چرا می می‌خوری مانند رندان
گهی سرمست و گه هشیار باشی بگاهی خفته گه بیدار باشی
❈۲❈
بماتم جمله مرغان بر سری خاک نشسته کرده رخها بر سوی خاک
همه درماتم و اندوه و دردند ز هرچه دون بود آزاد و فردند
❈۳❈
تو می‌سازی بهر دم نوعروسی نمی‌دانم که گبری یا مجوسی
شرابی خور که بدمستی ندارد نشاطش روی درهستی ندارد
❈۴❈
شرابی را که جانت شاد باشد ز مخموری دلت آزاد باشد
شرابی را که بدمستی صفاتست حرامش دان اگر آب حیاتست
❈۵❈
حرام از بهر آن کردند می را که با اوباش می‌خوردند وی را
مکن مستی میان جمع اوباش که مستی می‌کند اسرار را فاش
❈۶❈
نشاط می خمارش هم نیرزد عروس یک شبه ماتم نیرزد
مخور چیزی که عقلت راکند گم وز آن هر لحظه باشی در توهم
❈۷❈
مخور چیزی که در اندوه مانی بود آنت بلای جاودانی

فایل صوتی بلبل نامه بخش ۱۵ - منع کردن سلیمان بلبل را از خوردن شراب و فواید آن

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها