عطار:سلیمان چون ز بلبل قصه بشنید بسی اندر فراق گل بنالید
❈۱❈
سلیمان چون ز بلبل قصه بشنید
بسی اندر فراق گل بنالید
پس آنگه گفت مرغان هوا را
که غیبت بود از بلبل شما را
❈۲❈
هر آنکس کو رود تنها به قاضی
ز قاضی خرم آید گشته راضی
سخن گفت برابر اتفاق است
به غیبت ماجرا کردن نفاقست
❈۳❈
حدیث ماجرا چون هست معقول
بگو با هر که باشد هست مشغول
چو بلبل حاضر آمد وقت غیبت
نمیجنبد یکی اکنون ز هیبت
❈۴❈
به غیبت بوده هر یک از شما شیر
به خون بلبلان آلوده شمشیر
مثالش با شما مشت پیاده
مثال گربه و موش است و باده
کامنت ها