گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عطار:جوابش داد و گفت ای چشمهٔ نور ز رخسار تو بادا چشم بد دور

❈۱❈
جوابش داد و گفت ای چشمهٔ نور ز رخسار تو بادا چشم بد دور
چه گویم با که گویم این حقیقت زبان وهم کی داند طبیعت
❈۲❈
که باشند این دو سه پژمرده دلها بمانده پایشان در آب و گلها
طمع از دام و دانه نابریده شراب وصل دلبر ناچشیده
❈۳❈
چو سنگ افسرده اندر بی نیازی به سر بردند عمر خود به بازی
ندارم بهرهٔ از حال ایشان از آن ببریده‌ام از قال ایشان
❈۴❈
ز مرغان من برای آن رمیدم که کس را مشتری خود ندیدم
اگر آهی برآرم از دل تنگ بسوزد بر فلک مریخ و خرچنگ
❈۵❈
بدرد زهره حالی زهرهٔ خویش عطارد خاک سازد بهرهٔ خویش
به چاه افتد مه و گردد چو ماهی به صحرای وجود ای از تو شاهی
❈۶❈
به اقبال تو ای دادار عالم که باد ابر مرادت کار عالم
بگویم حال مرغان ستمکار بگویم تا چه داند هر کسی کار
❈۷❈
سراسر قصه‌هاشان باز جویم وز آن پس دانش و اعزاز جویم

فایل صوتی بلبل نامه بخش ۲۳ - جواب دادن بلبل سلیمان(ع) را که هر مرغ لائق اسرار توحید نیست

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

رسته
2009-06-27T11:02:46
بیت: 2غلط: زبان و همدرست: زبان وهمنوع غلط : تایپیدلیل تصحیح: معنیبیت: 2غلط: طبعتدرست: طبیعتنوع غلط : تایپی
رسته
2009-06-27T11:04:53
بیت: 13غلط: قصههاشاندرست: قصه هاشان