عطار:ای دلم مست چشمهٔ نوشت در خطم از خط سیه پوشت
❈۱❈
ای دلم مست چشمهٔ نوشت
در خطم از خط سیه پوشت
باد سرسبزی خطت که به لطف
سر برون زد ز چشمهٔ نوشت
❈۲❈
حلقه در گوش کرد خلق را
حلقهٔ زلف بر بناگوشت
همچو من صد هزار سرگشته
حلقه در گوش حلقهٔ گوشت
❈۳❈
گشت معلوم من که جان نبرد
دلم از طرهٔ سیه پوشت
تو به جان و دلی جفا کوشم
من به جان و دلم وفا کوشت
❈۴❈
عشوه مفروش زانکه من پس ازین
نخرم نیز خواب خرگوشت
یاد کن از کسی که در همه عمر
نکند لحظهای فراموشت
❈۵❈
مست از آنم چنین که در بر خویش
مست در خواب دیدهام دوشت
بو که تعبیر خوابم آن باشد
که شوم امشبی هم آغوشت
❈۶❈
دل عطار باده ناخورده
تا قیامت بمانده مدهوشت
کامنت ها