عطار:تا دل ز کمال تو نشان یافت جان عشق تو در میان جان یافت
❈۱❈
تا دل ز کمال تو نشان یافت
جان عشق تو در میان جان یافت
پروانهٔ شمع عشق شد جان
چون سوخته شد ز تو نشان یافت
❈۲❈
جان بود نگین عشق و مهرت
چون نقش نگین در آن میان یافت
جان بارگه تورا طلب کرد
در مغز جهان لامکان یافت
❈۳❈
جان را به درت نگاهی افتاد
صد حلقه برو چو آسمان یافت
هر جان که به کوی تو فرو شد
از بوی تو جان جاودان یافت
❈۴❈
فریاد و خروش عاشقانت
در کون و مکان نمیتوان یافت
از درد تو جان ما بنالید
درمان تو درد بیکران یافت
❈۵❈
چون درد تو یافت زیر هر درد
درمان همه جهان نهان یافت
هرچیز که جان ما همی جست
چون در تو نگاه کرد آن یافت
❈۶❈
هر مقصودی که عقل را بود
در شعلهٔ روی تو عیان یافت
عطار چو این سخن بیان کرد
بیرون ز جهان بسی جهان یافت
کامنت ها