عطار:ای مشک خطا خط سیاهت خورشید درم خرید ماهت
❈۱❈
ای مشک خطا خط سیاهت
خورشید درم خرید ماهت
هرگز به خطا خطی نیفتاد
سر سبزتر از خط سیاهت
❈۲❈
در عالم حسن پادشاهی
جان همه عاشقان سپاهت
چون بنده شدند پادشاهانت
مینتوان خواند پادشاهت
❈۳❈
گردان گردان سپهر سرکش
جویان جویان ز دیر گاهت
بر خاک از آن فتاد خورشید
تا ذره بود ز خاک راهت
❈۴❈
چون چین قبا به هم درافتند
عشاق چو کژ نهی کلاهت
در عشق تو زهد چون توان کرد
چون کس نرسد به یک گناهت
❈۵❈
بس آه که عاشقانت کردند
دل نرم نشد ز هیچ آهت
هرگز نرسد ور آن همه آه
درهم بندی به بارگاهت
❈۶❈
آن دم که ز پرده رخ نمایی
صد فتنه نشسته در پناهت
وانگه که ز لب شکر گشایی
صد خوزستان زکات خواهت
❈۷❈
گر تو شکری دهی به عطار
این صدقه فتد به جایگاهت
کامنت ها